بیوگرافی گلوریا هاردی و همسرش + عکس

23/03/2022
بیوگرافی گلوریا هاردی
گلوریا هاردی متولد 11 بهمن 1360 در فرانسه بازیگر سینما و تلویزیون است. او فارغ التحصیل مدرسه عالی موسیقی می باشد، که پس از ازدواج با ساعد سهیلی وارد عرصه بازیگری شد، و حالا کار مدلینگ و تبلیغاتی هم انجام می دهد.
مجله والی
مجله والی

بیوگرافی گلوریا هاردی

 

گلوریا هاردی چند ساله است

نام گلوریا
نام خانوادگی هاردی
تاریخ تولد 11 بهمن دهه 60
محل تولد فرانسه
پیشه بازیگر
همسر ساعد سهیلی

گلوریا هاردی در 11 بهمن دهه 60 در فرانسه متولد شده، و الان بازیگر است. این بازیگر فارغ التحصیل مدرسه عالی خصوصی در رشته موسیقی است، در ایران به کلاس های بازیگر رفته، و حالا بازیگر شده و یک همسر مشهور هم در عرصه بازیگری دارد.

خانواده

گلوریا هاردی ویکی پدیا

گلوریا در شهر بندری بوردو (فرانسه) از پدری فرانسوی و مادری ایرانی با اصالت شیرازی به دنیا آمد، ولی با این حال هیچ گاه در خانه زبان فارسی صحبت نکرد. او به همراه خانواده مدتی در کشور فرانسه و سپس سوئیس زندگی کرده است.

ازدواج با ساعد سهیلی

گلوریا هاردی سال 1391 در 31 سالگی با ساعد سهیلی 25 ساله ازدواج کرد. این دو در جشنواره فیلم پاریس از طریق دوستی مشترک آشنا و در نهایت ازدواج کردند.

بچه گلوریا هاردی

کلاس بازیگری در ایران

من موزیسین می باشم، و رشته اصلی ام موسیقی است، ولی همیشه به بازیگری علاقه داشتم، و مدت کوتاهی چند تا کلاس بازیگری هم رفتم. ولی با این حال سال 93 پس از حضور در ایران دوباره به کلاس های آزیتا حاجیان رفتم.

بارداری گلوریا هاردی

شهرت در قاب تلویزیون

گلوریا هاردی سال 1394 با معرفی خانم حاجیان نخستین بار کنار وی در سریال 110 قسمتی کیمیا جلوی دوربین رفت، و در نقش رها بسیار مشهور شد. در این مجموعه ی تلویزیونی پوریا پورسرخ، مهراوه شریفی نیا، رضا کیانیان و علی شادمان نیز به ایفای نقش پرداختند.

گلوریا هاردی اهل کجاست

فوتبالی نیستم

از اول فوتبالی نبودم، و خیلی این رشته ورزشی را دوست ندارم، و پیگیر نیستم. در فرانسه اما گاهی با دوستام می رفتیم، و بازی دو تیم پرطرفدار پاری سن ژرمن و بارسلونا را تماشا می کردیم، که اونم انرژی بازی من را به استادیوم می کشاند.

من از تیم‌ های ایرانی شناخت ندارم، ولی ساعد اول استقلالی بود بعد پرسپولیسی، دوباره استقلالی و الان هم نمی ‌دانم طرفدار چه تیمی می باشد.

عکس گلوریا هاردی در لباس عروس

طرفدار همسر تا اصغر فرهادی 

طرفدار بازی همسرم (ساعد سهیلی) و کارگردانی فیلم های پدر شوهرم آقای سعید سهیلی هستم. فیلم های اصغر فرهادی را هم خیلی دوست دارم. در بین بازیگران ایرانی هم از بازی لیلا حاتمی خیلی خوشم می آید.

مسلط به 5 زبان

قبل از ازدواج اصلا فارسی بلد نبودم. علاقه زیادی به یادگیری زبان های مختلف دارم به آلمان، انگلیسی، ایتالیایی، فرانسوی و فارسی صحبت می کنم.

فرزند گلوریا هاردی و ساعد سهیلی

هر دو وطن من 

از این كه در ایران زندگی می‌ كنم، راضی هستم و ایران را دوست دارم. هم ایران خانه من می باشد، و هم فرانسه هر دو وطن من هستند. اگر روزی تیم ملی ایران و تیم ملی فرانسه بازی كنند، من دوست دارم بازی مساوی شود. اگر در ایران بازی را تماشا كنم، طرفدار فرانسه می‌ شوم، اگر در فرانسه بازی را ببینم، طرفدار ایران خواهم بود.

بازگشت به تلویزیون 

گلوریا هاردی پس از پنج سال دوری از قاب تلویزیون در ماه رمضان 1399 به عنوان یکی از بازیگران سریال سرباز به قاب تلویزیون برگشت.

سفر به شهرهای ایران

همه شهرهای ایران را دوست دارم، و به شهرهای مختلفی مثل اهواز، کاشان، مشهد، اصفهان، شیراز و شهرهای شمالی سفر کردم. به نظر من هر شهری از ایران فرهنگ خودش را دارد، و انگار با سفر به هر کدام می توانید کشورهای مختلفی را ببینید.

عید نوروز و سال نو میلادی

مسئله جالبی که در عید نوروز نسبت به سال نو میلادی وجود دارد، این ست که این جا مردم خانه تکانی کرده، و همه چیز را تمیز می کنند. من در ایران نوع تازه ای از به استقبال سال نو رفتن را دیدم، که واقعا برای من جالب بود.

ساعد تحمل گرسنگی ندارد

ساعد وقتی گرسنه است، اصلا تحمل ندارد. او عاشق قرمه سبزی، کباب و قیمه است الان سال هاست، که یاد گرفتم برایش غذای ایرانی درست کنم.

همه چیز را می فهمم

هرگز ساعد را در موقعیتی قرار ندادم، که رازی را به من بگوید. گرچه ما سال هاست با هم هستیم، و الان درباره ساعد حس ششمی دارد، و همه چیز را می فهمم.

سختی اوایل کار

خواندن دیالوگ ‌های فارسی برایم سخت بود. بنابراین آن ها را فینگلیش می ‌نوشتم و می ‌خواندم و مدام با خودم تكرار می ‌كردم. سعی داشتم، طوری كلماتم را ادا كنم، كه به ‌اصطلاح آن ها را برای خودم كنم. به خاطر سپردن كلمات جدید بسیار سخت بود، و برای این كه كاملاً متوجه مفهوم كلمه یا جمله ‌ای شوم كه قرار است، به فارسی بگویم و همین‌ طور برای این كه كلمات و جملات به حافظه ام سپرده شود، و بهتر به زبان بیاید به زمان احتیاج داشتم.

بیوگرافی ساعد سهیلی

ساعد سهیلی متولد 30 بهمن 1366 در مشهد فرزند نویسنده و کارگردان سینما سعید سهیلی می باشد. او فعالیت هنری خود را از سن 14 سالگی با نقش کوتاهی در فیلم شب برهنه ساخته ی سهید سهیلی شروع کرد. همچنین فیلم بردار پشت صحنه در برخی کارهای پدرش بوده است. گشت ارشاد، متروپل و کلاشینکف از دیگر فیلم های این بازیگر است.

چطور به ایران آمدم

من متولد بوردوی فرانسه هستم، و مادری ایرانی و پدری فرانسوی دارم، که در پاریس و سوئیس بزرگ شده ام. قبل از این که در سریال کیمیا بازی کنم، به ایران آمده بودم، که دلیل آن به خاطر ازدواج با ساعد سهیلی بود. من با ساعد سهیلی وقتی به خاطر جشنواره فیلم به پاریس فرانسه آمده بود، آشنا شدم، و بعد عاشق شدیم، و ازدواج کردیم. ما نمی خواستیم شلوغ کرده، و خبر ازدواج مان را پخش کنیم. فکر هم نمی کردیم، این خبر برای مردم خیلی مهم باشد، ولی پس از پخش سریال، ازدواج من و ساعد سهیلی برای مردم مهم شد، و دوست داشتند ما را با هم ببینند. ما هم عکس دو نفره مان را رسانه ای کردیم، که عکس مان ما را به عنوان زوج معرفی کرد.

آشنایی با ایران و سنت های ایرانی

از زمانی که ازدواج کردم، با سنت های ایرانی و هفت سین و عید آشنا شده ام. قبل تر مادرم چندان چیزی درباره عید و نوروز به من نگفته بود. البته مادرم سال هاست که در فرانسه زندگی می کند. من شاگرد خانم حاجیان بودم، و ایشان در سریال نقش مهمی داشتند، و می دانستند که دنبال بازیگری با مشخصات من می گردند، یعنی کسی که خارجی باشد، و بتواند فارسی حرف بزند، که از این نظر رها خیلی به من نزدیک بود. ساعد برای این که به سریال راه پیدا کنم، هیچ وقت از اعتبار خودش استفاده نکرد، و هیچ دخالتی نداشت. او همزمان با فیلمبرداری کار ما خودش هم در حال بازی در فیلم مالاریا به کارگردانی پرویز شهبازی بود، ولی همیشه به من کمک می کرد، و همراهم بود. سر خیلی از صحنه ها به او زنگ می زدم، تا با هم مشورت کنیم، و بتوانم بهتر نقشم را بازی کنم. از بازی در سریال کیمیا خیلی راضی هستم، چون ایرانی ها در اینستاگرام خیلی به من انرژی مثبت می دهند، و همراه من هستند، که این اتفاق فراتر از انتظار من بود.

مصاحبه با گلوریا هاردی همسر ساعد سهیلی

  • این قدر خوب و روان حرف می زنی، که انگار سال هاست فارسی بلدی. چند وقت است می توانی به این زبان حرف بزنی؟

خیلی وقت نیست. من وقتی با همسرم آشنا شدم، به هیچ عنوان فارسی بلد نبودم. با هم انگلیسی صحبت می کردیم. بعد کم کم فارسی یاد گرفتم. الان سه سال است، که دارم تمرین می کنم، فارسی حرف بزنم. قبلاً یک بار به ایران آمده بودم، و خیلی به زبان و فرهنگ ایرانی علاقه داشتم. ایرانی ها را خیلی دوست دارم.

  • بازیگری را از کجا یاد گرفتی؟ رشته تحصیلی ات بازیگری بوده؟

نه. من موزیسین هستم. رشته اصلی ام موسیقی می باشد، ولی همیشه به بازیگری هم علاقه داشتم. من فکر می کنم وقتی در کار موسیقی هستی، یک جور بازیگری هم باید بلد باشی که بتوانی خوب اجرا کنی. من توی پاریس مدت کوتاهی چند تا کلاس بازیگری رفته بودم. همان جا علاقه من به بازیگری شروع شد.

  • قبل از کیمیا توی فیلم یا سریالی هم بازی کرده بودی؟

نه، قبلا اصلاً بازی نکرده بودم. فقط کلاس رفتم چون بیشتر تمرکزم روی موزیک بود.

  • با گروه کیمیا کجا آشنا شدی؟ آن ها از کجا می دانستند، که می توانی بازی کنی؟

من برای مدت 6 ماه شاگرد خانم آزیتا حاجیان بودم.

  • یعنی در ایران کلاس بازیگری می رفتی؟

بله، یک سال و خرده ای قبل از کیمیا شروع کرده بودم، و می رفتم کلاس بازیگری آزیتا حاجیان. چون خانم حاجیان توی سریال کیمیا بازی کرده بود، خبر داشت، که آن ها دنبال یک بازیگر برای نقش دختر خارجی می گردند. بعد به من پیشنهاد داد. من هم تست دادم و قبول شدم.

  • قصه سریال را از اول می دانستی؟ فیلمنامه را دادند بخوانی یا برایت تعریف کردند، که از اول ماجرا چه بوده و به کجا رسیده؟

خب فیلمنامه خیلی بزرگ بود. به فارسی نوشته شده بود، و من خیلی کند می توانستم فارسی را بخوانم، اما برای این که با حال و هوای سریال آشنا شوم، آقای افشار، کارگردان سریال برایم توضیح داد، که چطور باید بازی کنم.

  • برای دیالوگ حفظ کردن چه کار می کردی؟ چون حتما آن موقع فارسی ات خوب نبوده. برایت می نوشتند یا همان موقع تکرار می کردند، تا حفظ شوی؟

نه، من قبل از این که بروم، سر صحنه سعی می کردم، خیلی آماده بشوم که زیاد اذیت نشویم. فیلمنامه را فینگلیش می نوشتم. بعد از روی آن فینگلیش ها مدام می خواندم، و تکرار می کردم، تا حفظ شوم. مدام فکر می کردم، که هر جمله را چطور بهتر است که بگویم. مدل های مختلفی اتود می زدم، تا مشکلی نباشد.

  • اوایل خیلی سخت بود، که بخواهی جلوی دوربین بروی و کنار بقیه بازیگران بازی کنی؟ چه حسی داشتی؟

یک ذره ترس داشتم، ولی به خاطر این که قبلاً در فرانسه کنسرت داشتم، ارتباط مستقیم با تماشاگر را تجربه کرده بودم. راحت می توانستم ارتباط برقرار کنم و فشار کمتری رویم بود، ولی فیلم با کنسرت فرق دارد. باید مدام به خیلی چیزها فکر کنیم. مثلاً اینکه دوربین کجاست؟ نور کجاست؟ کارگردان چه می خواهد؟ چطوری باید دیالوگ را بگوییم و … به همه این چیزها باید در یک لحظه فکر کنیم و این دشوار است.

  • خب این سریال هم خیلی طولانی است، و حجم نقش رها هم اصلا کم نیست. حتما برای کسی که اولین بار جلوی دوربین می رود، خیلی سخت تر هم بوده.

بله، چون خیلی هم دیالوگ داشتم. وقتی می خواستیم پلان سکانس بگیریم، خیلی سخت بود، به خصوص وقتی پلان سکانس حسی داشتم، و همزمان باید دیالوگ حسی هم می گفتم.

  • در صحنه های زیادی مجبور بودی احساساتی شوی، گریه کنی و در عین حال دیالوگ هم بگویی؛ با توجه به اینکه هنوز زیاد روی فارسی مسلط نیستی این جاها مشکلی پیش نمی آمد؟

اگر دقت کرده باشی یک نفر وقتی خارجی است، و می خواهد احساساتی شود یک مرتبه به زبان مادری خودش شروع می کند، به صحبت کردن. من هم یکهو اینطوری می شدم، و همه چیز به هم می ریخت.

  • رابطه ات با بازیگرهای سریال چطور بود؟

خیلی خوب بود. همه به من کمک می کردند، اما از همه بیشتر کارگردان کمکم کرد، که بتوانم بازی کنم و با صبر من را هدایت می کرد.

  • توی سریال قرار بود، نقش دختر کیمیا و آرش را داشته باشی، ولی می دانستی که این دو نفر در واقعیت حدودا هم سن و سال خودت هستند، و حالا با گریم قرار است، سن شان بیشتر نشان داده شود. این مسئله باعث نمی شد، که نتوانی این ارتباط را با آن ها برقرار کنی؟

نه، بالاخره اگر ما اسم خودمان را بازیگر می گذاریم، باید از هنر و تخیل مان استفاده کنیم، اما آن ها آن قدر خودشان باور می کردند، که من دخترشان هستم، و واقعی بازی می کردند، که من هم باور می کردم، که آن ها پدر و مادرم هستند.

  • در قسمت هایی که خارج از ایران گرفته شد، روی سرت کلاه گیس گذاشته بودی. برای این بود که کارگردان دلش می خواست موهای رها بلند باشد یا دلیل دیگری داشت.

انتخاب تهیه کننده و کارگردان بود، و من هم قبول کردم.

  • خودت از این کلاه گیس رضایت داشتی؟ چون نسبت به گریم ات یک مقدار انتقاد شده بود.

دوست داشتم از یک کلاه گیس حرفه ای تر استفاده می شد، که مردم کمتر به کیفیت کلاه گیس اعتراض کنند.

  • الان که نقشت را توی سریال می بینی چه احساسی داری؟ خوشحالی از اینکه توانستی بازی کنی؟

خیلی راضی ام مخصوصاً چون مردم راضی هستند.

  • فکر می کردی، مردم اینقدر از بازی ات استقبال کنند؟

من نمی دانستم چه چیزی انتظارم را می کشد. نمی دانستم بعد از پخش چه اتفاقی قرار است بیفتد، اما در اینستاگرام کامنت های خیلی مثبت گرفتم.

  • توی کوچه و خیابان چطور؟

خیلی زیاد. مردم من را می شناسند، و می خواهند با من عکس بگیرند. به من می گویند هنوز کیمیا را پیدا نکردی؟ (می خندد) واقعا مردم محبت دارند.

  • از این به بعد می خواهی چه کار کنی؟ همچنان دوست داری بازیگر بمانی و در ایران فیلم و سریال بازی کنی؟

بستگی دارد. اگر پیشنهاد خوبی باشد، و به من بخورد، آره، خیلی خوشحال می شوم، که دوباره این تجربه را انجام دهم. البته اگر مردم هم دل شان بخواهد دوباره من را در یک فیلم ببینند.